♥کبی و عسل آقا و حبه انگور♥

و اما دومین آزمایش غربالگری

امروز چهارشنبه 25 آذر 94 خوشگلم 15 هفته و یه روزت شده  امروز واسه آزمایش غربالگری دوم رفتم آزمایشگاه ،  واسه اینکه بتونم به آزمایشت برسم یه ساعتی مرخصی ساعتی گرفتم و از خونه مستقیم رفتم سمت آزمایشگاه که به محل کارمم نزدیکه، خیلی کارم طول نکشید. حبه انگور، بودنت بهم شجاعت داده ، آخه منی که از سوزن آمپولو و دیدن خون و اینا حالم بد میشه  و قندم میوفته حالا واسه دادن نمونه خونم شجاعتر شدم و همش میگم خدایا چیز بدی تو جواب آزمایشا نبینمو فرشته کوچولوم سالم باشه  وقتی رسیدم شرکت حسابی ضعف داشتم که با خوردن بیسکویت و چای سرحال شدم و تونستم به کارام برسم حبه انگور کوشولو جواب آزمایشت سه شنبه هفته بعد 1 دی ماه آماده میشه،...
25 آذر 1394

بهترین بابای دنیا، خوبترین همسر دنیا

امروز یکشنبه 15 آذر 94 عزیزدل مامان تو امروز 13 هفته و 5 روزت شده عصر سه تایی رفتیم دیدن خانوم دکترت که جواب آزمایشا رو ببینه ، تا بریم داخل اتاق خانوم دکتر همش استرس داشتم آخه از آیتم های آزمایش چیزی سر درنیاوردم ولی عسل آقا که یه نگاهی بهش انداخت ، با ژست دکترانه ش گفت اینا اوکیه، مشکلی نداره   شکر خدا همه چیزت خوب بود و واسه غربالگری دوم برامون 25 آذر رو مشخص کرد که بعد انجام دادنش برام سونوی غربالگری دوم رو بنویسه. حبه انگور نازم  مامانی این مدت وزن زیاد نکردم که هیچ کمم کردم، رسیم به 54.5 کیلوگرم ولی دکتر سیمین گفت جای نگرانی نداره و کم کم وزن زیاد میکنم  قرص مکمل هم برای مامانی نوشت که حبه انگورم حسابی ق...
15 آذر 1394

اولین غربالگری و ذوق دیدن دوباره ی تو

امروز پنجشنبه 5 آذر 94 جون دلم امروز همون تاریخ مقرر واسه انجام آزمایش غربالگری اولته  بابایی امروز نرفت سرکار، منم خوشبختانه شیفت کاریم نبود. صبح زود پاشدیم، یه صبحانه مختصر خوردیم و راهی شدیم. تو دلم قند آب میشد که میخوام دوباره ببینمت، همش تو ذهنم تصورت میکردم که چه شکلی شدی  اولش که نمونه گیری خون بود و بعدش سه تایی رفتیم سمت مرکز سونوگرافی. اونجا کلی مامان مثله خودم بودن  بابایی رو نذاشتن بیاد داخل اتاق سونو   ولی در عوض روی  CD  چندتا از عکسا و فیلمت رو رایت کردن  پاره ی تن مامان، نمیدونی چقد هیجان داشت لحظه دیدنت، همونطور که خانم دکتر دستگاهو رو شکمم سُر میداد، می دیدم یه موجود ...
5 آذر 1394
1